- صفحه نخست
- کتابها
- بازی فکری
- اپلیکیشن طوطی
- درباره ما
- تماس با ما
- ناشران
- انتشارات جمال
- کمال اندیشه
- آوای باران
- با فرزندان
- بازیتا
- تک توی
- سنجاقک
- فکر آذین
- فکرآوران
- قدیانی (کتابهای بنفشه)
- گروه تولیدی خیاط کوچولو
- گروه تولیدی قلقلک
- گروه تولیدی کانگورو
- نردبان
علی باباجانی
0 out of 5
خدایا خیلی دوستت دارم!
کودک قصهی ما دلش میخواهد که خدا او را دوست داشته باشد. پس دست به کارهایی میزند که از صفات خداوند هستند؛ مثل عدالت، زیبایی، مهربان و بخشندگی. عمق موضوع قصه، همراه با متن روان و تصاویر فنّی آن باعث خاص بودن این کتاب شده است.
0 out of 5
ستاره و ماه
ستاره با ماه دوست بود و او را خیلی دوست داشت. آن شب از پنجرهی اتاق به ماه نگاه کرد. یکدفعه نوری با صدایی که هیچکس آن را نمیشنید با ستاره حرف زد ...
0 out of 5
حسن پوست باقالی خور
حسن پوست باقالی خور حکایتی است کهن از بغداد؛ شهر قصه و حکایتهای کهن... این حکایت دلنشین اهمیت عقل و اندیشه را به زیبایی نشان میدهد. خوانندهی کتاب با کمک تصاویر زیبا و متن روان داستان، ارزش بالای عقل و اندیشه را با ارتباط بین واقعیت و خیالپردازی، در مقابل مال و ثروت نشان میدهد... تا جایی که باعث خوشبختی...
0 out of 5
ماجراهای پنجرهی باز
وقتی جنگ شروع شد، کارگاه پدر حامد تعطیل شد و دیگر کار نکرد. قیافهی حامد مثل یک تابلوی غمانگیز شد. مثل گنجشکی در قفس شد. نه بازی و نه دوستی و نه درسی...
0 out of 5
یاسمین و گل آفتابگردان
زمستان در حال رفتن بود و مردم خبر خوش طلوع خورشید را شنیدند. یاسمین وقتی این خبر خوب را شنید، آنقدر خوشحال شد که تا صبح خوابش نبرد. مثل ستاره، صورتش به طرف ماه بود و با ماه حرف میزد. صبح که شد، یاسمین زیباترین لباسش را پوشید و بیرون رفت تا خورشید را ببیند. بچهها در کوچه جمع شده...