- صفحه نخست
- کتابها
- بازی فکری
- اپلیکیشن طوطی
- درباره ما
- تماس با ما
- ناشران
- انتشارات جمال
- کمال اندیشه
- آوای باران
- با فرزندان
- بازیتا
- تک توی
- سنجاقک
- فکر آذین
- فکرآوران
- قدیانی (کتابهای بنفشه)
- گروه تولیدی خیاط کوچولو
- گروه تولیدی قلقلک
- گروه تولیدی کانگورو
- نردبان
28
0 out of 5
خدایا خیلی دوستت دارم!
کودک قصهی ما دلش میخواهد که خدا او را دوست داشته باشد. پس دست به کارهایی میزند که از صفات خداوند هستند؛ مثل عدالت، زیبایی، مهربان و بخشندگی. عمق موضوع قصه، همراه با متن روان و تصاویر فنّی آن باعث خاص بودن این کتاب شده است.
0 out of 5
الاغ قاضی
حکایتی کهن از بغداد، مهد قصه ها، داستان ها و حکایات... سال پیش قاضی رفت تا دست و رویش را بشوید. از آفتابه یک مشت آب ریخت توی دستش تا به صورتش بزند. یک دفعه الاغ را دید که داشت به طرز عجیبی ورجه ورجه می کرد. قاضی که حسابی تعجب کرده بود تا آمد به خودش بجنبد، الاغ با...
0 out of 5
راز پرواز
فردا صبح سینا با خوشحالی گفت: «وای من یک پرنده شدم.» با صدای سینا سارا از خواب بیدار شد. سارا دید او هم مثل برادرش یک پرنده شده. بالهایشان را باز کردند و با خوشحالی در آسمان پرواز کردند. از کنار ابرها گذشتند. به خورشید لبخند زدند. داستان را بخوان تا راز پرواز را بشناسی. آیا تو نیز چنین آرزویی...
0 out of 5
ستاره و ماه
ستاره با ماه دوست بود و او را خیلی دوست داشت. آن شب از پنجرهی اتاق به ماه نگاه کرد. یکدفعه نوری با صدایی که هیچکس آن را نمیشنید با ستاره حرف زد ...
0 out of 5
یاسمین و گل آفتابگردان
زمستان در حال رفتن بود و مردم خبر خوش طلوع خورشید را شنیدند. یاسمین وقتی این خبر خوب را شنید، آنقدر خوشحال شد که تا صبح خوابش نبرد. مثل ستاره، صورتش به طرف ماه بود و با ماه حرف میزد. صبح که شد، یاسمین زیباترین لباسش را پوشید و بیرون رفت تا خورشید را ببیند. بچهها در کوچه جمع شده...
0 out of 5
تو جیرجیرکی؟
تو جيرجيركي؟ قصهی عميقى است دربارهى ما كه به اطرافمان دقيق نمىشويم و بىتفاوت از همه چيز مىگذريم. اين قصه، كودك را به فكر وامىدارد كه نگاه عميقترى به خود و اطرافش داشته باشد. نقطه قوّت قصه، زبان ساده و متين آن است که خواننده را تا انتهای داستان مىكشد تا جايیکه کودک به دنبال راهحلی برای سؤالات خود باشد...